برسامبرسام، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

برسام مهربان من

تولد عسلکم

دیشب برای روز تولدت یک سبد ستاره چیده ام تکه ای ازماه را و یک شاخه نیلوفر تو متولد می شوی و من عاشق تر می شوم تولدت مبارک نفس مامان، برسام عسلی مامان، امروز روزیه که خداوند مهربون تو رو به من هدیه داد و چه زیبا روزیست برای من و برای همه ما. چقدر خوبه که تو مال منی و چقدر حس شیرینیه لمس بودنت. دوسال از بهترین سالهای عمرم رو با تو بهترینم سپری کردم و خدارو هر روز شکر کردم بخاطر تو گل زیبا که به من داده. چقدرررررررر رسیدن روز تولدت رو دوست دارم. چون بهم یادآوری میکنه که خداوند گل زیبایی رو در این روز بهم تقدیم کرد و من چقدر لذت میبرم از داشتنش. نه تنها من بلکه هر کس که توی نازنین رو میبینه عاشقت میشه و هرجا که بری شمع محفل...
19 مرداد 1395

وقایع مهم قبل از دوسالگی

برسام نازنین من هر روز که میگذره شیرینتر و خوردنی تر از قبل میشه و هرجا که میره همه آدمها دور و بر عاشقش میشن و التماسش میکنن که یه کم بره بغلشون و البته پسرکم بغل هرکسی نمیره و کلا خیلیییییییی باکلاسه عشق مامانی  برسام مهربون من خیلی ناز و دوست داشتنی و خوش قلبه. وقتی توی خونه نشستیم دور تا دور خونه راه میره و هرکس از اعضای خانواده نشسته باشه بوسش میکنه  از اون بوسهای آبدار و شیرینش که هیچ حسی بهتر از این تو دنیا نیست. داداش رادینش رو خیلی دوست داره و جدیدا هم یاد گرفته که بجز ددیش (رادین) بهش میگه دِدااااااااشی  ای قربون این حرف زدن شیرینت عسلکم  پسرکم به پستونکش (مَمَه) و شیر خیلی علاقه داره و تا خوابش میگیره بهم میگه ...
17 مرداد 1395
1